باید گفت که خطاها و کاستی هایی که بعضا در جامعه دیده می شود و به حق باید آنها را اصلاح کرد نمادی از بی ‏باوری مردم و یا اضمحلال وحشتناک جامعه نیست، این ها بیماری هستند اما لاعلاج نیستند، کمی تدبیر، سعه صدر، باور به ‏مردم و مهربانی نیاز است تا بتوان آنها را مداوا کرد.

باید گفت که خطاها و کاستی هایی که بعضا در جامعه دیده می شود و به حق باید آنها را اصلاح کرد نمادی از بی ‏باوری مردم و یا اضمحلال وحشتناک جامعه نیست، این ها بیماری هستند اما لاعلاج نیستند، کمی تدبیر، سعه صدر، باور به ‏مردم و مهربانی نیاز است تا بتوان آنها را مداوا کرد.

به گزارش حزب الله سایبر ، اگر کسی با حال و هوای ایران آشنا نباشد و در این ایام، نیمه های شب به بیرون برود احتمالا بسیار ‏متعجب خواهد شد؛ خیابان هایی شلوغ که مردم با خانواده های خود در تردد هستند. علت این ترددهای شبانه و شب زنده داری هم ‏خلاف عرف مالوف دنیای مدرن، شادخواری نیست بلکه علاقه به انجام یک عمل دینی غیر واجب این اشتیاق را ایجاد کرده است ‏و همین عامل تعجب است.‏
نکته مغفول در تحلیل ها از جامعه ایران همین روحیه باور عمیق دینی است، روحیه ای که معمولا در معادلات فرهنگی نادیده ‏گرفته می شود؛ در یک سر طیف جریان روشنفکری قرار دارد که مدعی دوری مردم از باورهای دینی خود است و آن را ‏دستاویزی برای ترک تازی خود و شتاب بخشیدن به عبور از حریم های اعتقادی قرار می دهد و در سر دیگر طیف افرادی که ‏دغدغه دین را دارند اما ناامیدانه و شاید خشمگین جامعه خود را جامعه ای از دست رفته و سقوط کرده می پندارند و به همین دلیل ‏یا سکوت کرده و در برابر کژی ها کاری نمی کنند و یا این که با این تحلیل غلط، رفتارهای ناصواب برای اصلاح در پیش می ‏گیرند.‏
در کنار این دو طیف نیز خیل عظیم مدیران فرهنگی قرار دارند که متاثر از همین دیدگاه و سوءظن به جامعه ایران یا مجری ‏منویات جریان روشنفکری می شوند و یا این که در خوشبینانه ترین حالت، وادادگی را پیشه کار خود می کنند و با ترس از عقاید ‏خود سخن می گویند.‏
بر خلاف این برداشت ها، به نظر می آید باید گفت که جامعه امروز ایران عمیقا معتقد به باورهای دینی خود است و این باور نیز ‏در اقشار و اصناف مختلف مردم رسوخ دارد. تجلی این مساله و شاهد مثال آن را می توان در مناسبت های دینی جست که کاملا ‏خودجوش و مردمی برگزار می شوند، هیچ عقاب و ثوابی از جانب دستگاه حاکمه وجود ندارد و مردم دقیقا «خودشان» هستند. ‏
یکی از جلوه های این عمق باور دینی، در ایام عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) است. هیچ کس نمی تواند تغییر گسترده چهره جامعه ‏ایرانی در این روزها را انکار کند، همگان عزادار هستند و این به وضوح مشخص است؛ یک عزاداری بی سابقه و بی رقیب در ‏سطح جهان که همه ساله تکرار می شود و میلیون ها نفر از صمیم قلب برای پیشوای مذهبی خود که مظلومانه به شهادت رسیده ‏است محزون هستند و برایش اشک می ریزند.‏

این مساله بدون توجه به آمار و ارقام نیز قابل اثبات است اما حتی اگر بخواهیم به صورت عددی به ماجرا نگاه کنیم باورمندی ‏عمیق ایرانیان به اسلام و شعائر دینی، قابل اثبات است. به طور مثال طبق آماری که سال گذشته یکی از خبرگزاری ها منتشر ‏کرد در ایام محرم نزدیک به ۸۱۰ میلیارد ریال متوسط هزینه نذوراتی بود که مردم از درآمد شخصی خود صرف کردند.‏
نظیر این ماجرا در ماه مبارک رمضانی و لیالی گرانقدر "قدر" نیز قابل رهگیری است، همگان به معنای واقعی کلمه سعی در ‏تقرب به معبود خود دارند؛ تعب و سختی روزه داری در گرمای تابستان را به جان می خرند و شب هایی که حتی فردایش نیز ‏تعطیل نیست بیدار می مانند تا با خدایشان نجوا کنند و از او بخواهند اگر قصوری در مسیر بندگی اش داشته اند از آن درگذرد. ‏رویدادها و مناسبت هایی نظیر عید سعید فطر، عزاداری های فاطمیه، نیمه شعبان و در تازه ترین مورد تشییع شهدای غواص ‏همگی موید ادعای این مقال است.‏
دید مثبت پیش نیاز کار فرهنگی در جامعه مومن ایرانی است، دیدی که رهبر معظم انقلاب عمیقا آن را باور دارند: «فرضا ‏دختری که حجاب کاملی ندارد اما شب قدر یا در مجلس دعای کمیل شرکت و به درگاه خداوند تضرع می‌کند و یا در راهپیمایی ‏‏22 بهمن تصویر امام را می‌گیرد، نمی‌توان گفت که بی‌دین است بلکه نمی‌داند حجاب اسلامی چیست که باید او را توجیه کرد. ‏باید در باب حجاب کتاب نوشت و از طرق مختلف مانند فیلم‌های تلویزیونی حجاب را تبیین و افراد ناآگاه را ارشاد کرد.» (دیدار ‏سال 89 معظم له با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) ‏


بنا بر این باید گفت که خطاها و کاستی هایی که بعضا در جامعه دیده می شود و به حق باید آنها را اصلاح کرد نمادی از بی ‏باوری مردم و یا اضمحلال وحشتناک جامعه نیست، این ها بیماری هستند اما لاعلاج نیستند، کمی تدبیر، سعه صدر، باور به ‏مردم و مهربانی نیاز است تا بتوان آنها را مداوا کرد و البته این را نیز نباید از نظر دور داشت که برخی از این سیاه نمایی ها ‏نسبت به جامعه ایرانی، سرپوشی بر بی تدبیری و ضعف عملکرد مدیران فرهنگی است و بنا بر این پایش مداوم، نقد مستقیم و ‏صریح و درخواست اجرای منویات رهبری حکیم انقلاب از مسئولین دخیل در این زمینه ها، امری ضروری و ناگریز است.